فهرست مطالب
بازاریابی محتوا یه روش بازاریابیه که با ایجاد و انتشار محتوای جذاب و ارزشمند (مثل پستهای وبلاگ، ایمیل، ویدیو و پادکست) به صورت استراتژیک کار میکنه. هدف این نوع بازاریابی معمولا افزایش آگاهی از برند، جذب مخاطب، تولید سرنخهای فروش و در نهایت افزایش فروش و درآمد هست.
چرا بازاریابی محتوا مهمه؟
به زبان ساده، اگه درست انجامش بدید، بازاریابی محتوا بازگشت سرمایهگذاری (ROI) عالیای داره.
برخلاف روشهای دیگه بازاریابی دیجیتال (مثل تبلیغات کلیکی یا روابط عمومی)، بازاریابی محتوا میتونه در بلندمدت هم به کسب و کار شما کمک کنه.
برخلاف یه تبلیغ فیسبوک یا یه بیانیه مطبوعاتی، محتوا میتونه تا سالها ترافیک، آگاهی از برند و سرنخهای فروش رو جذب کنه.
این هم یه آمار جالب: طبق گفته هاباسپات، بازاریابهایی که وبلاگنویسی رو اولویت قرار میدن، 13 برابر بیشتر احتمال داره شاهد بازگشت سرمایهگذاری مثبت باشن.
مهمترین قدم در بازاریابی محتوا: شناخت مخاطب هدف
مهم ترین قدم برای هر کمپین بازاریابی محتوا، شناخت دقیق مخاطب هدف شماست.
متاسفانه خیلی از افراد به خاطر مشخص نکردن مخاطب هدف، با بازاریابی محتوا به مشکل برمی خورند. به جای این کار، مستقیم به سراغ پیدا کردن کلمات کلیدی و نوشتن پست های وبلاگی می روند.
مثلا، وقتی من Backlinko را شروع کردم، مخاطب هدفم را “بازاریاب های حرفه ای که به دنبال رتبه های بالاتر و ترافیک بیشتر هستند” تعریف کردم.
این تعریف، مسیر همه چیزهایی که می نوشتم را مشخص می کرد.
مثلا، چون مخاطبانم افراد حرفه ای بودند، بیشتر به سراغ موضوعات پیشرفته سئو می رفتم.
گاهی اوقات وسوسه می شدم که مطالب را برای مبتدی ها ساده تر کنم، اما می دانستم که این کار برای مخاطب هدفم جذاب نخواهد بود.
به همین خاطر، توضیح های ساده را کنار گذاشتم.
مخاطب هدف نه تنها موضوعاتی که پوشش می دهید را مشخص می کند، بلکه فرمت های محتوایی که روی آن ها تمرکز می کنید را هم تعیین می کند.
مثلا، چند سال پیش متوجه شدم که بخش زیادی از مخاطب هدفم، از طریق یوتیوب در حال یادگیری بازاریابی هستند. به همین خاطر تصمیم گرفتم یک کانال یوتیوب راه اندازی کنم تا محتوایم به دست مخاطبانم برسد.
خوشبختانه، شناخت مخاطب هدف کار سختی نیست.
در واقع، اگر به طور منظم با مشتریان خود صحبت کنید، احتمالا قبلا هم تا حد زیادی از مشکلات آنها و راه حل هایی که محتوای شما می تواند ارائه دهد، آگاه هستید.
اگر می خواهید عمیق تر به شناخت مخاطب محتوای خود بپردازید، ابزار “Make My Persona” از HubSpot را پیشنهاد می کنم.
این ابزار رایگان به شما کمک می کند یک شخصیت مشتری (buyer persona) ایجاد کنید که می توانید آن را با همه اعضای تیم بازاریابی خود به اشتراک بگذارید.
به این ترتیب، همه افراد درگیر در فرآیند تولید محتوا، از نویسندگان و ویراستاران تا متخصصان سئو، می دانند که محتوا برای چه کسی ساخته شده است.
محتوایی خلق کنید که مخاطبانتان عاشقش شوند!
حالا که فهمیدید مخاطبتان چه کسی است، نوبت به خلق محتوایی می رسد که مخصوص آنهاست.
به تجربهی من، بهترین راه برای این کار، پیدا کردن مشکلات و دغدغههای مخاطبانتان است. سپس محتوایی بسازید که به حل آن مشکلات کمک کند.
برای مثال، تقریبا 100% محتوای من به صورت “چطور انجام دهیم” است که به مردم یاد میدهد وبسایت خود را بهینه کنند.
میتوانید مشکلات اساسی مخاطبانتان را در انجمنهای اینترنتی، فرومها و گروههای فیسبوکی که آنها آنجا حضور دارند پیدا کنید.
مثلاً اگر یک فروشگاه آنلاین راکت تنیس دارید، انجمنهای تنیس منبعی طلایی برای ایدههای موضوعی محتوا است.
اگر هم در زمینه سئو فعالیت میکنید، انجمن پرسش و پاسخ Moz یکی از اولین مکانهایی است که باید بررسی کنید.
نکته حرفهای: همان مکانهایی که برای پیدا کردن ایدههای محتوا به آنها مراجعه میکنید، بعد از انتشار محتوا هم میتوانند برای تبلیغ آن استفاده شوند. پس فقط نظارهگر نباشید، با مردم تعامل کنید، نظر بدهید و ارزش آفرینی کنید. اینطوری، وقتی چیزی برای تبلیغ دارید، مثل بازاریابهای زورگو به نظر نمیرسید، بلکه یکی از اعضای جامعه هستید که میخواهد چیزی جالب را به اشتراک بگذارد.
البته برای محتوای سرگرمکننده یا الهامبخش هم جایگاهی وجود دارد. به عنوان مثال، Red Bull محتوایی از کارهای هیجانانگیز و متهورانهی مردم منتشر میکند.
اما همانطور که گفتم، اگر تازه وارد سئو هستید، توصیه میکنم روی محتوای کاربردی و مفید تمرکز کنید. بعد از اینکه قلق کار دستتان آمد، میتوانید روشهای مختلف را امتحان کنید.
تحقیق کلمات کلیدی هم راه عالی دیگری برای شناسایی مشکلاتی است که مخاطبانتان میخواهند حل کنند.
آخر از همه، مردم وقتی میخواهند چیزی را بفهمند، چه کار میکنند؟ در گوگل سرچ میکنند!
به علاوه، سئو احتمالا بخش بزرگی از تلاشهای بازاریابی محتوای شما خواهد بود. بنابراین، شروع به ایجاد محتوایی کنید که برای رتبهبندی در موتورهای جستجو طراحی شده است، هوشمندانه است!
حالا که مخاطب رو شناختی و میدونی چه محتوايي دوست داره، وقتشه یه برنامه بازاریابی محتوايي گام به گام بسازی!
هدف چیه؟
اینه که برای مخاطب توی مراحل مختلف قیف فروش (مسیر خرید) محتوا ایجاد کنی.
قیف فروش چیه؟
تصور کن یه قیف داری که بالا تره واسه آگاهی و پایین تره واسه خرید. هر مرحله توی این قیف، یه هدفی داره: رسوندن مخاطب به مرحله بعدی.
تو دنیای ایده آل، یه نفر از ابتدای قیف (آگاهی) وارد سایت میشه و با خوندن محتواها به مراحل بعدی هدایت میشه.
مثلاً تو مرحله اول بهش محتواي آموزشی میدی تا مشکلشو بشناسه. بعد یه راه حل نشونش میدی و درنهایت محصولتو معرفی میکنی.
اما واقعیت چیه؟
مخاطب میتونه از هر جای قیف وارد سایت بشه. شاید از همون اول بخواد خرید کنه یا شاید نیاز باشه اول آگاهیشو بیشتر کنی.
پس چی کار کنیم؟
واسه هر مرحله محتواي خاص داشته باشی. مثلاً اگه یکی هنوز مشکلشو نمیدونه، بهش محتواي آموزشی بده. اگه داره راه حل میگرده، بهش مقایسه محصولات نشون بده.
حالا بريم سراغ چگونگی!
- مراحل قیف رو مشخص کن: آگاهی، علاقه، تصمیم، اقدام.
- برای هر مرحله هدف تعیین کن: آگاه شدن، علاقه مند شدن، اعتماد کردن، خرید کردن.
- نوع محتوا رو انتخاب کن: وبلاگ، اینفوگرافیک، ویدیو، ایبوک و غیره.
- محتوا رو تولید کن: باکیفیت و جذاب باشه.
- محتوا رو منتشر کن: تو سایت، شبکه های اجتماعی و جاهای دیگه.
- تحلیل کن و بهبود بده: ببین چی جواب میده و چی جواب نمیده.
با این کار یه برنامه بازاریابی محتوايي قوی داری که مخاطبو به مشتری تبدیل میکنه!
ابتدای قیف فروش: آگاهی و برندسازی
محتوای ابتدای قیف برای تبدیل بازدیدکنندگان معمولی به مشتریان وفادار نیست.
بیشتر آدمها برای اینکه از “یه مشکلی دارم که باید حلش کنم” به “این محصول نیاز دارم” برسند، نیاز به پرورش و آموزش دارن.
اینجاست که محتوای ابتدای قیف وارد میشه.
محتوای ابتدای قیف به مشتریان هدف شما کمک میکنه تا مشکل یا مسئلهای که باهاش روبرو هستن رو حل کنن، که این کار به افزایش آگاهی از برند شما هم کمک میکنه.
وقتی اونا تو مراحل پایینتر قیف قرار دارن و آماده خرید هستن، شرکت شما به ذهنشون میاد.
در واقع، یه نظرسنجی نشون داد که 62% از مردم موافقن که محتوای آنلاین به افزایش وفاداری به برند کمک میکنه.
انواع رایج محتوای ابتدای قیف:
- پستهای وبلاگ
- ویدیوهای یوتیوب
- ویدیو زنده
- محتوای ویروسی
- اینفوگرافیک
- پستهای شبکههای اجتماعی
- اپیزودهای پادکست
هرچند محتوای ابتدای قیف معمولاً به طور مستقیم باعث افزایش تبدیل نمیشه، اما همچنان بخش بسیار مهمی از بازاریابی محتواست.
در واقع، رشد کسب و کار ما تا حد زیادی به لطف محتوای ابتدای قیف هست. این محتواییه که بیشتر منتشر میکنیم و بهترین کارمون رو توش انجام میدیم.
محتوای ابتدای قیف به دو دلیل اصلی قدرتمنده:
اول اینکه تقاضای زیادی برای این نوع محتوا وجود داره. این یعنی میتونید از محتوای ابتدای قیف برای جذب ترافیک قابل توجهی به وب سایت خود استفاده کنید.
مرحله میانی قیف: جلب علاقه
تو مرحله میانی قیف، هدف از آگاهی دادن به جلب علاقه تغییر میکنه.
مشتری احتمالی شما حالا تصمیم گرفته وارد عمل بشه، فقط باید بهترین گزینه رو انتخاب کنه.
مثلاً فرض کنید شما یه اپلیکیشن تمرین در خانه میفروشید. خب هر کسی که بخواد وزن کم کنه و تناسب اندام پیدا کنه، گزینههای زیادی داره.
به لطف آگاهیای که قبلاً ایجاد کردید، اپلیکیشن شما روی رادار مشتری هست. حالا نوبت اینه که با محتوا بهش کمک کنید تا تصمیم بگیره که یه اپلیکیشن بهترین گزینه براشه.
انواع متداول محتوا در مرحله میانی قیف:
- خبرنامههای ایمیلی
- مقایسه محصولات و خدمات
- مطالعات موردی
- کمپینهای پیش از راهاندازی
- دمو محصول
- کتابهای الکترونیکی و اسناد سفید
- صفحات فرود
مثلاً، قبل از راهاندازی یه دوره جدید، به مشترکان ایمیل خودمون محتواهایی ارسال میکنیم که نشون میده دانشآموزان ما با استفاده از مطالب ما به نتایج خوبی رسیدهاند.
نکته مهم: این محتواها فراخوان به خریدی ندارن. هدف اصلی اینجا اینه که به مخاطب نشون بدیم که دوره ما میتونه بهترین گزینه براشون باشه.
ته قیف فروش: وقت عمل کردن رسیده!
آخرین مرحله، محتوای انتهای قیف فروشه. هدف اینجا واضحه: محتوایی بساز که باعث بشه مخاطب به “اقدام” برسه.
خب، چه نوع محتواهایی برای انتهای قیف فروش مناسبه؟
- صفحات فروش: صفحاتی که مستقیما محصول یا خدمات رو معرفی و از مخاطب میخوان خرید کنه.
- وبینارها: با برگزاری یک وبینار آموزشی، اطلاعات ارزشمند بدید و در انتها مخاطب رو به سمت خرید محصولتون هدایت کنید.
- ایمیلهای فروش: با ایمیلهای هدفمند، مخاطب رو یاد محصولتون بندازید و مزایای خرید رو یادآور بشید.
- نظرات مشتریان: تجربههای مثبت مشتریان با محصول یا خدماتتون میتونه خیلی تاثیرگذار باشه. حتما از رضایت مشتریان برای افزایش اعتماد مخاطب استفاده کنید.
مثلاً، زمانی که ما دورههای آموزشی جدید رو شروع میکنیم، نوع محتوایی که منتشر میکنیم، از “چند تا نکته مفید یاد بگیرید” به “این محصول جدید رو ببینید” تغییر پیدا میکنه.
مهمتر از نوع محتوا، نحوه ارائه اونه.
صفحاتی که مخاطب رو بهشون هدایت میکنید، باید حاوی اطلاعات مفید و ارزشمند باشن، اما در عین حال برای “فروش” طراحی شده باشن.
با این کار، مخاطب رو به خرید ترغیب میکنید بدون اینکه احساس کنه داره گول میخوره.
راز موفقیت محتوا در کانالهای مختلف
مهمترین بخش بازاریابی محتوا اینه که مردم خودشون به دنبالش هستن!
آدما به طور عادی وبلاگها رو میخونن، پادکست گوش میکنن و ویدیو تماشا میکنن.
پس فقط کافیه کاری کنی که محتوا تو به دستشون برسه.
هر چی دسترسی به محتوات رو راحتتر کنی، احتمال بیشتری وجود داره که اون رو مصرف کنن و با دوستاشون توی شبکههای اجتماعی به اشتراک بذارن.
چند راه برای رسیدن به این هدف:
1. تمرکز بر محتوای عملی:
قطعا جای محتواهای سطح بالا و رهبر فکری هم هست، ولی به طور کلی، مردم دوست دارن محتواهایی مصرف کنن که بتونن به سرعت اجرا کنن و به یه نتیجهای برسن.
مثلاً ما توی وبلاگمون به خودمون افتخار میکنیم که به مخاطبهامون راهکارهای عملی برای افزایش ترافیک ارائه میدیم.
این اساس کل استراتژی محتوا ماست.
فقط ما نیستیم. وبلاگهایی مثل Nerd Fitness فقط نمیگن “باید بیشتر ورزش کنی”، بلکه بهت نشون میدن که دقیقاً چطور به درستی ورزش کنی.
کانال یوتیوبی Denitslava Makeup هم یه نمونه عالی دیگه از این رویکرده.
همه ویدیوهای اونها خیلی کاربردیه، و یه نکته مهم اینکه این نوع محتوا خیلی بیشتر از مطالب سطح بالا و بیپایه به اشتراک گذاشته میشه.
مثلاً وقتی ما این تحقیق رو در مورد نرخ کلیک ارگانیک گوگل منتشر کردیم، بیشتر اشتراکگذاریها مربوط به یه آمار خاص بود، نه کل مطلب.
2. سازگاری با موبایل و دسکتاپ:
طبق آمار، مردم ۶۹٪ از زمانشون رو صرف مصرف محتوا در گوشی و تبلتها میکنن.
پس مهمه که محتوات نه تنها روی همه دستگاهها کار کنه، بلکه عملکرد عالی هم داشته باشه.
مثلاً وقتی وارد این سایت بهینه نشده میشی، با گوشی، متن خیلی کوچیک و سخت خوانده میشه.
این یه تجربه کاربری وحشتناکه!
راحتترین راه برای حل این مشکل، استفاده از طراحی ریسپانسیو برای وبسایته.
اما حتی با این وجود هم توصیه میکنم محتوات رو روی دستگاههای مختلف تست کنی تا مطمئن بشی که خواندن، تماشا و درک اون خیلی راحته.
یه تیر و چند نشان: چطور محتوا رو برای کانالهای مختلف بازنشر کنیم؟
بازنشر محتوا یکی از بهترین راههاست تا از تلاشی که برای تولید محتوا میکنی، بیشترین استفاده رو ببری.
این روش خیلی سادست:
به جای اینکه یه محتوا رو یه بار منتشر کنی و تموم بشه، اون رو به چند مدل محتوای مختلف تبدیل کن.
مثال:
چند وقت پیش، یه ویدیو آموزشی در مورد کپیرایتینگ منتشر کردم.
یه بخشی از محتوا جدید بود، اما ۹۰% اون از راهنمای کپیرایتینگ خودم بازنشر شده بود.
نکته مهم اینه که معمولاً باید محتوا رو برای هر کانال یه کم تغییر بدی.
مثلاً تو اون ویدیو، از تیم ادیتور خواستیم تا با اضافه کردن انیمیشنها، محتوا رو برای یوتیوب جذابتر کنیم.
حالا تو هم میتونی از این روش استفاده کنی.
ایدههایی برای بازنشر محتوا:
- یه پست وبلاگ رو به چند قسمت توییت تبدیل کن.
- یه اینفوگرافیک رو به یه اسلاید برای پرزنتاسیون تبدیل کن.
- یه ویدیو رو به یه پادکست تبدیل کن.
- یه مطالعه موردی رو به یه ایمیل مارکتینگ تبدیل کن.
با این کار میتونی با یه محتوا، چند تا هدف رو دنبال کنی و مخاطبهای بیشتری رو جذب کنی.
پس همینالان شروع کن به بازنشر محتوا و از زحماتت بهترین استفاده رو ببر!
اهمیت طراحی حرفهای
طبق تحقیقات موسسهی معتبر نِلسون نورمن گروپ، کیفیت طراحی یکی از چهار عامل اصلی در جلب اعتماد به یک سایت محسوب میشه.
به بیان دیگه، هر چه ظاهر وبسایت و محتوای شما بهتر باشه، افراد بیشتر به اون اعتماد میکنند و برایش ارزش قائل خواهند شد.
البته، تعریف «طراحی خوب» تا حد زیادی سلیقهای و نسبیه.
مهمترین اصل طراحی محتوا: خوانایی راحت
وقتی حرف از طراحی محتوا میشه، اولویت اول اینه که پستهای وبلاگ یا سایت رو راحت بخونن. چطور؟
1. فونت بزرگ و واضح: از فونتهای خوانا با سایز مناسب استفاده کن.
2. فاصله زیاد بین خطوط: یه فضای خالی مناسب بین خطوط متن در نظر بگیر.
3. پاراگرافهای کوتاه: حجم هر پاراگراف رو کم نگه دار.
البته این به این معنی نیست که نباید از عناصر طراحی جذاب استفاده کرد.
نکته مهم: در صورت انتخاب عناصر طراحی خاص، مطمئن شو که باعث کاهش خوانایی محتوا نشه. خوانایی همیشه در اولویت قرار داره.
سلسله مراتب بصری: نقشه گنجینهی محتوای شما!
تا حالا شده محتوایی رو بخونید که شبیه یه جنگل انبوه باشه، بی هیچ نشانهای برای پیدا کردن مسیر درست؟ سلسله مراتب بصری حکم نقشهی گنجینهی محتوای شما رو داره!
این یعنی با استفاده از این تکنیک، به مخاطب نشون میدین چطور اطلاعات رو پیدا کنه و چطور بخشهای مختلف به هم مرتبط هستن. در نتیجه، محتوای شما خیلی راحتتر و سریعتر فهمیده میشه.
مثلاً همین صفحهای که الان دارید میخونید، سلسله مراتب بصری داره: یه عنوان بزرگ، تیترهایی با اندازهی کوچیکتر و زیرتیترهایی که جزئیات بیشتری رو توضیح میدن.
با این کار، به راحتی متوجه میشین که موضوعات و زیرموضوعات چطور به هم مربوط هستن و دیگه توی دریایی از متن گیج و گم نمیشین.
پس یادتون باشه که سلسله مراتب بصری رو جدی بگیرید، چون به مخاطب کمک میکنه تا گنجینهی ارزشمند محتوای شما رو به راحتی کشف کنه!
یک پست عالی نوشتن یه کاره، اما 5 تا چی؟ 50 تا؟ 500 تا چطور؟
ثبات و پایداریه که باعث میشه وبلاگها، کانالهای یوتیوب و پادکستها جزو بهترینها بشن.
این حرف به این معنی نیست که برای موفقیت تو بازاریابی محتوا باید یه میلیون پست منتشر کنید.
بلکه مهمه که مرتباً و به طور مداوم، محتوای باکیفیت منتشر کنین.
میتونه هفتهای یه بار باشه، ماهانه یه بار یا حتی هر سه ماه یه بار.
مهمتر از کمیت، ثبات و پایبندی به برنامههست.
مثلاً وقتی من وبلاگ خودم رو شروع کردم، هر ماه یه پست جدید منتشر میکردم، حتی اگه به زور بود.
با اینکه یه پست در ماه خیلی کمتر از اکثر وبلاگها بود، ولی من بیش از 5 سال به این برنامه پایبند بودم.
نه تنها خیلی زود شاهد رشد بازدیدکنندهها بودم (چون روی کیفیت تمرکز کرده بودم)، بلکه ثبات در انتشار باعث شد ترافیک وبلاگم همچنان رشد کنه.
سال گذشته متوجه شدم که منابع لازم برای افزایش تعداد پستها از ماهانه یک پست به دو پست رو داریم. هنوز هم زیاد نیست، اما برنامهای هست که من و تیمم میتونیم تو بلندمدت بهش پایبند باشیم.
حالا بریم سراغ اینکه چطور میتونین بازاریابی محتواتون رو برای بلندمدت گسترش بدین.
قالبهای محتوا: سلاح مخفی بازاریابان حرفهای
قالبهای محتوا اسلحه مخفی تقریباً هر بازاریابی هستند که به طور مداوم محتوای باکیفیت تولید میکنند.
قالبها فوقالعادهاند، چون لازم نیست هر بار که میخواهید یک پست وبلاگی جدید بنویسید یا یک ویدیوی یوتیوب بسازید، چرخ را دوباره اختراع کنید.
در عوض، فقط کافی است یک موضوع پیدا کنید، یک قالب را باز کنید و جای خالیها را پر کنید.
رشد با یه تیم قوی
اگر تازه وارد بازاریابی محتوا شدهاید، احتمالاً یک نفر در تیم خود دارید که موضوعات را پیدا میکند، تحقیق کلمات کلیدی را انجام میدهد، پست را مینویسد و قبل از انتشار آن را ویرایش میکند.
اما برای رشد و پیشرفت، به افراد زیادی نیاز دارید تا روی هر قطعه محتوایی که ایجاد میکنید، کار کنند.
برای مثال، یک پست در وبلاگ ما نتیجه کار حداقل 5 نفر است:
- یک فریلنسر با ما کار میکند تا موضوعات و کلمات کلیدی را پیدا کند.
- شخص دیگری (من) پست را مینویسم.
- طراح تصاویری را ایجاد میکند.
- مدیر ما پست را برای غلطهای املایی و دستوری تصحیح میکند.
- مدیر فنی ما قبل از انتشار پست، کنترل نهایی کیفیت را انجام میدهد.
این کار قطعا سرعت را بالا میبرد، اما پیچیدگی زیادی را هم به همراه دارد. به جای اینکه یک نفر همه کارها را انجام دهد، ارتباط بین ویرایش، طراحی، کد نویسی و نوشتن باید جریان داشته باشد.
مقیاسگذاری تبلیغات
تبلیغات محتوا ممکن است کمارزشترین بخش از فرآیند بازاریابی محتوا باشد.
مقیاسگذاری تبلیغات (به ویژه ارتباط با افراد) کار سختی است، اما قابل انجام است.
کلید داشتن یک فرآیند است که هر کسی در تیم شما میتواند آن را دنبال کند.
برای مثال، کانال تبلیغاتی شماره یک ما، خبرنامه ایمیلی ماست.
از ارسال صدها خبرنامه، دیگر نیازی به این نداریم که تعجب کنیم چه بنویسیم، چه بفرستیم و چه زمانی ارسال کنیم.
ما فرآیندی برای ایجاد محتوای خبرنامه، بررسی املایی و زمانبندی ارسال آن در زمان مناسب داریم.
این کار به حفظ نرخ بازگشایی بالا، حتی با رشد لیست ایمیل ما کمک میکند.
این فقط یک مثال است. شما همچنین میتوانید فرآیندهایی برای ارسال محتوا در LinkedIn، ارسال توییت، پیدا کردن روزنامهنگاران، شبکهسازی با وبلاگنویسان و ارتباط با افراد با نفوذ ایجاد کنید.
چطور بفهمیم محتوای باارزشمون کار میکنه؟
ساده است: روی این 4 تا معیار کلیدی تمرکز کن!
1. ترافیک وبسایت:
برای خیلیا، هدف اصلی بازاریابی محتوا، افزایش ترافیک وبسایت هست.
پس اگه محتواتون بازدیدکننده نمیاره، یه چیزی ایراد داره!
شاید موضوعاتتون مورد علاقه مخاطب نیست یا محتواتون سخت خوانده میشه.
بدون بررسی کل فرایند بازاریابی محتوا نمیشه دقیق گفت مشکل چیه.
ولی به طور کلی، انتظار دارید بعد از 3 ماه اجرای یه کمپین جدید بازاریابی محتوا، ترافیک شروع به افزایش کنه.
2. رشد ترافیک:
محتوا ممکنه ماهها یا سالها طول بکشه تا بازده کامل داشته باشه. ولی باید بعد از یه مدت، شاهد یه افزایش نسبی تو ترافیک باشین.
اگه این اتفاق افتاد، نشون میده که کارتون درسته.
مثلاً وقتی من وبلاگم رو راه انداختم، اولش ترافیک ثابت بود.
این طبیعیه.
ولی همونطور که میبینید، بعد از چند ماه انتشار و تبلیغ منظم محتوا، ترافیک شروع کرد به افزایش.
3. نرخ تبدیل:
فقط ترافیک مهم نیست. مهم اینه که مخاطب بعد از خوندن محتوا، کاری که میخواین انجام بده، مثلا خرید یا ثبتنام.
به این کار نرخ تبدیل میگن.
اگه محتواتون جذاب باشه ولی منجر به هیچ اقدامی نشه، باید روش کارتون رو بررسی کنین.
4. اشتراکگذاری و تعامل:
لایک، کامنت و به اشتراک گذاشتن نشون میده مخاطب نسبت به محتواتون واکنش مثبت نشون داده.
اگر مخاطب با محتواتون ارتباط برقرار کنه، به احتمال زیاد اون رو با دیگران هم به اشتراک میذاره.
همین معیارها رو میتونین با ابزارهای تحلیلی مثل گوگل آنالیتیکس بررسی کنین.
با توجه به این معیارها، میتونین بفهمین که آیا محتواتون کارآمد هست یا نه و برای بهبودش اقدام کنین.
جادوی لیست ایمیل: با یه مشت بازدیدکننده چه کنیم؟
فرض کن یه عالمه آدم رو کشوندی به سایتت. عالی! اما اگه فقط یه نگاه بندازن و برن، محتوات کارش رو درست انجام نداده.
از طرف دیگه، همونطور که قبلا گفتیم، انتظار اینکه محتواهای ابتدای قیف (آگاهی) بلافاصله باعث فروش بشه، کمی غیر واقعیه.
پس اینجا میشه که لیست ایمیل نجاتبخش میشه!
ساخت یه لیست ایمیل عالی کلید موفقیته.
چرا؟
چون لیست ایمیل بهت اجازه میده با مخاطبت ارتباط برقرار کنی، حتی بعد از اینکه سایتت رو ترک کرده.
برای همین، خیلی توصیه میکنم فرمهای ثبتنام رو به سایتت اضافه کنی. و اگه دیدی که مخاطبان دارن توی خبرنامهی ایمیلت ثبتنام میکنن، بدون شک نشونهی خیلی خوبیه!
مشتریهای جدید: مهمترین معیار موفقیت بازاریابی محتوا
این معیار به شما کمک میکنه تا بفهمید آیا بازاریابی محتوا در بلندمدت اثرگذار بوده یا نه.
مشکل اینجاست که ارتباط دادن فروش با تلاشهای بازاریابی محتوا، کار سادهای نیست. بله، ابزارهایی مثل Google Analytics وجود دارند که به ردیابی تاثیر یک پست خاص روی خرید مشتری جدید کمک میکنند.
اما در واقعیت، مسیر خرید اکثر مشتریها پیچیده و نامنظم است و ردیابی آن دشواره.
ممکنه یه نفر اول یه ویدیو از شما رو تو یوتیوب ببینه، بعد به وبلاگتون سر بزنه، بعد چند روز بعد تو محل کارش برای دریافت خبرنامه ثبتنام کنه، و چند روز بعد هم تو گوشیش ایمیل شما رو باز کنه.
و بعد از چند هفته، اون خرید میکنه.
این خرید رو به کدوم محتوا نسبت میدین؟ ویدیوی یوتیوب؟ خبرنامه؟ گفتنش غیرممکنه.
به همین خاطر، به جای مدلهای پیچیده تخصیص اعتبار، ترجیح میدم از خود مردم بپرسم چرا خرید کردن.
جمع بندی: شروع بازاریابی محتوا با قدم های درست
امیدوارم این راهنما نه تنها به سوال “بازاریابی محتوا چیست؟” پاسخ داده باشه، بلکه به شما برای شروع این کار کمک کرده باشه.
قطعا اجرای بازاریابی محتوا زمان می بره.
اما وقتی به ثمر میشینه، می بینید که ترافیک، سرنخ ها و مشتری های بیشتری جذب کردید. به همین دلیل، این روش یک کانال بازاریابی محبوب به حساب میاد.
با توجه به همه این ها: پیشنهاد می کنم در ابتدا روی اصول اولیه تمرکز کنید. روی ایجاد محتوایی برای مخاطب خود تمرکز کنید. محتوایی عالی و منحصر به فرد بسازید. و در ایجاد محتوا مداوم باشید.
سپس، زمانی که اصول اولیه را به خوبی یاد گرفتید، می توانید روی بهینه سازی موتور جستجو (سئو)، گسترش فعالیت ها و فرمت های جدید محتوا تمرکز کنید.
منبع : What Is Content Marketing